توی این دوره زمونه ای که یه پسر ۱۶ ساله با ۴۰ کیلو وزن با یه ماشین شاسی بلند، میشه مـرد رویاها ، ما همون نامرد باشیم بـهتـره...* * * * مواظب خوبیاتون باشید... *

صفحه ی نخست
پروفایل
پست الکترونیک
آرشیو ماهانه
عناوین مطالب
حرفه ای ترین قالب هاي وبلاگ
بانوی اردیبهشت
پرواز پروانه ها
دوستان من
هوووم هرچی بخوای
My blasted Life
کشکول آموزش و اطلاعات عمومی
☆☆☆Girls under the moon light
کاروان آرامش
تک ستاره ی من
خاطرات من و عماد
پنجره ای رو به خدا
رئال کهکشانی
سکوت در سکوت
**سکـ ـ ـ ــوت عـشـــ ـ ـ ــق**
سایت سرگرمی تفریحی صالح شهر
خزان شده ام... کاش باران ببارد
برای تو...
عشق یعنی انتظار
به نام هستي بخش
برای همیشه با تو دوستم*
گفتنی های ناگفته...
نوبند... دهو...
جای خالی / ارغوان....
به جز این ها دیگه چی میخوای؟؟؟؟
هرچی آرزوی خوبه مال تو
بهترین و جدیدترین اس ام اس ها...
*delam barat tangide havarta*
از هر دری...
آوای تنهایی
آسمان دلتنگی
کبوتر تنهایی
***ONLY FOR YOU***
تنهاترین تنها منم...
رویاهای شیشه ای
زیباترین...
مرا اندکی دوست بدار...
در صبای عشق
دنیای دو روزه
پرستش
در سواحل دریای عشق
nsm2
هیشکی عاشقم نشد...
سرود طبیعت
خاطره ها (کلبه دیگر من)
هیأت فرهنگی قرآنی منتظران ظهور روستای دهو
moon light
سر و صدا
... به یاد تو ...
چار دیواری عاشقانه من...
دختری از دیار غم
خواندنی ها (روژین)
به خیسی باران...
عاشقانه هایم با تو ...
وبلاگ جامع روستای همیشه سبز دهو
صدای ساز شکسته (کلبه دیگر تنهایی های من)
نغمه منتظر
دل گویه های فراق
نیلوفرانه
حرف های دفتر دل
تالار دلتنگی
به تماشا سوگند و به آغازکلام
پاییزی تر از آبان (باران بهاری)
یک لقمه احساس
shaparak
ترنم احساس(مریم)
فرشته آسمونی
پرواز را به خاطر بسپار
محله ببعی ها
اخبار - علمی - آموزش
شقایق
همراز
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند

 
برای تبادل لینک   ابتدا ما را با عنوان

خیلی محرمانه

و آدرسhz96.loxblog.com

لینک نمایید

سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته.

در صورت وجود لینک ما در سایت شما

لینکتان به طور خودکار

در سایت ما قرار می گیرد .

بهترین ها را برایتان آرزومندم...





امکانات
theme-designer.com
خـیـــلـــــی مــــحــــرمـــــانـــــه . . . *
. . . و . . . دیــگـــر . . . هــیــچ . . . *
.زندگی همینه...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : جمعه 1 / 8 / 1398برچسب:, و 11:27 | +

تصور کن روزی بهم پیام بدی و جواب ندم؛

زنگ بزنی و تعجب کنی چرا جواب نمیدم؛

و روزی دیگه زنگ بزنی و یکی از اعضای خانواده ام جواب بده بگه بفرمایید؟

و تو بگی کجایی؟!

بگه منظورت اون مرحومه؟

چیکار میکنی؟

داد میزنی؟ گریه میکنی؟

اونوقت میگه امروز 4 روزه دفنش کردیم، اون لحظه چی میــــــــگی؟

تا وقتی امروز کنارتم سعی کن دوستم داشته باشی

چون ممکنه روزی بیاد و من نباشــــــم...

دیروز یکی رو دفن کردن، امروز یکی و فردا هــــم من...

  بله دوست من... زندگی همینه...*

 

.:: ::.



.یک رنگ و هزار رنگ...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : شنبه 30 / 7 / 1398برچسب:, و 16:0 | +

یک وقت هایی می شود که خودت را

تنها چادریِ کلِ خیابان می بینی

لبخند بزن، رو به آسمان کن و بگو:

خدایا؟!

ممنونم که بهم اجازه دادی

بین همه ی این آدمای رنگ وارنگ یه دونه باشم...*

 

.:: ::.



.کمی ...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : شنبه 30 / 7 / 1398برچسب:, و 14:13 | +

این بار اگر زن زیبایی دیدید،

هوس را زنده به گور کنید...

و خدا را شکر کنید برای خلق این زیبایی ...

زیر باران اگر دختری یا خانمی را سوار کردید

به جای شماره، به او امنیت بدهید...

او را به مقصد مورد نظرش برسانید،

نه به مقصد مورد نظرتان...

در تاکسی خود را به در بچسبانید،

نه به او...

و تو دختر پاک سرزمین من...

زیبایی هایت را حراج نکن...

مرواریدی توی صدف، ارزان نفروش...

لباس راحتی ات را توی راحتی و خلوت خود و خانواده ات بپوش،

نگذار هرجا و هر کسی با تو احساس راحتی کند...

یک عالم چشم و دل را خواسته و به قصد اسیر نکن

خیلی هایشان برای خود زندگی دارند...

بیاییم فارغ از جنسیت

کمی انسان باشیم و از دید اخلاقی به مسائل نگاه کنیم...*

 

 

.:: ::.



.میگن : دنیا دو روزه...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : سه شنبه 28 / 7 / 1398برچسب:, و 10:48 | +

اشتباه نکن...


دنیا دو روز نیست...


دنیا خیلی روزه...


و توی یکی از روزاش تقاص همه قلبایی که شکستی،

 

تقاص اشتباهایی که می دونستی


رو پس میدی...


اون روز می فهمی که...


دنیا دو روز نیست...


خیلیه...


و چه سخت میگذره اون روز...


مواظب خودت و افکارت و اونایی که رو خودت و افکار و خیالاتت تأثیر میذارن باش...


آفرین دختر و پسر فهمیده و دل پاک سرزمین من
...*



دوستدارتون : حمید رضا

 

.:: ::.



.سرتو بالا بگیر...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : پنج شنبه 25 / 7 / 1398برچسب:, و 18:4 | +

مرد ... !

سرتو بالا بگیر!

از چی خجالت میکشی؟

مگر فراموش کرده ای که چه کسی بر دستان پینه بسته ات بوسه کاشته است...؟

خجالت رو باید کسانی  بکشن که نان رو از سفره ی تو دزدیدند

و حساب بانکیشون رو توی کشورهای دیگه پر کردن !

اونهایی که اقا زاده ها شون یه پاشون تو انگلیسه و

کشورهای خارجی و یه پاشون تو ایران!!

اونوقت همه شون دم از عدالت علی میزنن...*

 

 

خدا... خودت خوش کن دل آدمایی که فقط تو رو دارن *

خودت کسشون باش...*

الهی آمین *

 

.:: ::.



.حمید رضا... دل نشکن...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : شنبه 23 / 7 / 1398برچسب:, و 17:4 | +

 

 

.:: ::.



.مواظب خودت باش...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : شنبه 23 / 7 / 1398برچسب:, و 10:45 | +

وقتـــی دلـــت گــرفتـــه

 

وقتـــی غمگینـــی

 

وقتـــی از زنـــدگـــی سیــــری

 

حـــواستـــو خیلـــی جمـــع کـــن؛

 

چـــون طعمــــه ی خــوبـــی هستــــی...*

 

 

.:: ::.



.خدا... ببخش این پسر بد رو...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : شنبه 23 / 7 / 1398برچسب:, و 10:36 | +

خدا رو دوست دارم...

چون خدامه...

چون هرچی فکر می کنم می بینم

از اول تا آخرش هیچ کسی رو جز خودش ندارم...

هروقت کسی تنهام گذاشته یا دلمو شکسته رسیدم به خدا...

فقط اون تونسته آرومم کنه...

فقط اون حلال همه حل نشدنی هامه...

هرچند هیچ وقت هم حل نشن اون حل نشده هایی که من میخوام...

به این باور رسیدم که چیزی که اون نمیخواد،

حتماً حتماً حتماً دلیل عالی ای برای نشدنش هست...

خدایا بابت تموم حس خوبی که حتی اندک وقتایی تو زندگیم بهم دادی ممنونتم...

میدونم اگه تو رو نداشتم تا حالا هزار بار بریده بودم و خودمو خلاص کرده بودم ...

و همچنین همه رو از شر خودم...

خدایا ببخش این پسر بدی رو که نیک خلق کردی اما... منم که بد کردارم...

متأسفم که خیلی وقتا از خلقتم حس بدی بهت دست میده...

خیلی دوستت دارم... با همه مشکلات و نداشته هام...

سپاس که هستی همه امید من...*

 

 

.:: ::.



.دلم گرفته...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : چهار شنبه 22 / 7 / 1398برچسب:, و 12:8 | +

بدترین درد،

 

مردن نیست؛

دل بستن به کسی ست که

کــــــنــــارت نیست...*

 

 

.:: ::.



.دوست من... میشه مرد و مردتر باشیم...؟...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : چهار شنبه 22 / 7 / 1398برچسب:, و 10:45 | +

اﺳــــﻢ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻣﯿﺬﺍﺭی ﻣَــــــﺮﺩ؟؟

ﺩﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻟﻤﺴﺶ ﻧﮑﺮﺩﻩ؟

ﻣﯿﺎﯼ ﻭ ﺍﺯ ﻋﺸـــــﻘﺖ ﻣﯿﮕﯽ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﻗﻠﺒﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺗﻨــﺸﻮ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺑﺒﯿﻨﯽ؟

ﺍﮔﻪ ﺑﻮﺳﺖ ﻧﮑﻨﻪ، ﺍﮔﻪ ﯾﮑﻢ ﭘﺎﯾﺒﻨﺪ ﺑﺎﺷﻪ، اگه ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷﻪ

ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﯿﺖ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﻤﯿﺸﻪ!

ﺗﺮﮐﺶ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ، ﺍﻣﺎ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﻫﺎﺕ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﺸﮑﻨﯿﺶ ﮐﻪ ﺗﺮﮐﺖ ﮐﻨﻪ

ﺗﺎ ﺑﺎﺯﻡ ﺗﻮ ﻃﻠﺒﮑﺎﺭ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺗﺮﮐﻢ ﮐﺮﺩ!!؟!

ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﮔﻔﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﺮﻭ

ﺗﺎ ﺭﺍﻫﺸﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﻩ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ،ﺭﻓﺘﯽ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﻔﺘﯽ:

ﻫﯽ ﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐــﯽ ﻣﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺗﺮﮐﻢ ﮐﺮﺩﯼ؟

ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍﻩ ﻭﻧﺸﻮﻧﺶ ﺩﺍﺩﯼ

ﺑﺎﺯﻡ ﺯﺧـــــــﻢ ﺯﺑﻮﻥ ﺯﺩﯼ

ﮐﺎﺵ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺣﯿﻠﻪ ﮔﺮﯼ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﻋﺎﺷﻖ

ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﻣــَــــــﺮﺩ ﺑﺎﺷﯽ ﻧﻪ ﻧـــَــــﺮ ...*

 

.:: ::.



.خدایا... شفا...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : چهار شنبه 22 / 7 / 1398برچسب:, و 10:9 | +
 

دخترک 6 ساله که سرطان داشت

توی اتاق عمل با چشمای لرزون به پرستار نگاهی کرد و گفت :
.
.
منمامان و بابام پول ندارن،میشه قبل از عمل بمیرم...؟
.
.
.
.
برای سلامتی همه کودکان بیمار

دارا و ندار

دعا کنید...*

 

 

.:: ::.



.حرف هایی هست...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : سه شنبه 21 / 7 / 1398برچسب:, و 11:37 | +

בلَـــمْ پُـــرْ اَزْ حَــرْفـــْهــآییســـْـتْ

 

كـــه هیچْــكَــسْ حـآضِــرْ بــه گــوشْـ دادَنَــشْ نیســـْتْ

 

جُـــزْ ...


ایــن وِبلاگــــَم و בفْتَـ ــ ــرِ خــ ــ ــآطــِرآتَـ ــ ــمْ

 

 

.:: ::.



.مرد باش... مرد...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : سه شنبه 21 / 7 / 1398برچسب:, و 10:56 | +

اوج مـردانگـے نسل جدیـد را وقتـے فهمیدم ڪہ دیدم :

پسرے با نازڪ ڪردטּ صدایـش (با تلفـטּ) از همجنـس خود، سوء استفـاده میڪرد.

- اوج مردانــگے نسـل جدید را وقتے فهمیـدم کہ دیدم :

پسرے از ڪلاه گیس، موبـند، و گوشـواره ، با افتخـار استفاده میڪرد.

- اوج مـردانگـے نسل جدید را وقتـے فهمـیدم ڪہ دیـدم :

پسرے تـوے دعوا، بہ جاے داد زدטּ، جیــــغ میڪشید!

- اوج مـردانـگـے نسل جدیـد را وقـتـے فهمیـدم کہ دیـدم :

پسرے بہ جاے دقیـق شدטּ در ڪار و زنـدگـے اش،

بہ آینـہ زل میـزد و ابرو برمـیداشت.

- اوج مـردانگـے نسل جـدید را وقتـے فهمـیدم ڪہ دیـدم :

یڪ پسـر ایرانـے فقط مـادر و خواهـرش را نـاموس خـود میداند،

نـہ تمـام دختـراטּ ایــטּ سـرزمیــטּ را.

- اوج مردانـگــے نسل جدید را وقـتـے فهمیـدم کـہ دیـدم :

پـسـرے حاضر است از جیبـش ببخشد،

تا هـر شب ڪنار یڪے از دخـتراטּ شهرش بخوابد.

خـلاصـہ اوج مـردانـگـے این نـسل را در خـیلـے چیزها دیــدم...

پـسر سرزمین مـَـטּ،بهتـریـטּ دعایم برایـت این اسـت ڪہ:

"مردانـگـے ات را از دست ندهـے..."؛

ڪہ اگـر از دست بدهـے دیـگر هیـچ نـدارے....



+ سلامتـے پسرایـے کہ مرد بـودטּ رو یادشوטּ نـرفـتـہ...*

 

.:: ::.



.دختر خوب سرزمین من...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : دو شنبه 20 / 7 / 1398برچسب:, و 21:12 | +
دختــر سرزمیــטּ مـَـטּ
 
ملاک هاے زیباییـت را تغیـیر بـده!
 
بـہ ایــטּ باور بـرس آنکـہ تو را بـراے زیبایـے هاے ظاهرت می خواهد،
 
مانـدنـے نیست...
 
فقط مدتـے را از روی هــوس با تو می گذراند
 
و بعد از ارضـا شدטּ نیازهایـش بـہ راحتـے رهایت می کنــد...
 
با دقـت بـہ اطرافـــت نـگاه کــטּ!
 
آنکه تـو را براے خودت بخواهد،
 
زیبایـے قلبـت بـہ چشمش می آید...
 
دختــــر زیباے سرزمـیــטּ مــטּ
 
برایـت آرزو میکنـم زیبایـے های حقیقے گـم شده ات را پیـدا کنـے...*
 
 
 
.:: ::.



.گاهی وقت ها...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : دو شنبه 20 / 7 / 1398برچسب:, و 20:55 | +

گاهی وقت ها


دلت می خواهد با یکی مهربان باشی


دوستش بداری


و برایش چای بریزی


گاهی وقت ها


دلت می خواهد یکی را صدا کنی


بگویی سلام


می آیی قدم بزنیم؟


گاهی وقت ها…


آدم چه چیزهایِ ساده ای را ... ندارد….*

 

.:: ::.



.خدایا...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : یک شنبه 19 / 7 / 1398برچسب:, و 17:59 | +

زندگی زیباست...

 

اما... آیا... عادلانه هم هست...؟؟

هست...؟

اینا دغدغه ی زنده موندن دارن و ...

بعضیا از بس خوشن بزرگترین دغدغه شون چیه و ... *

خسته ام... اما... خدایا شکرت*

.:: ::.



.آدم ها...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : یک شنبه 19 / 7 / 1398برچسب:, و 17:3 | +

آهسته بیا

چیزی هم ننویس

نظر هم نگذار

همان که بخوانی بس است

من به بی محلی آدمها عادت دارم...*

 

 

.:: ::.



.حاجی و...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : پنج شنبه 28 / 6 / 1398برچسب:, و 17:25 | +

همه روز روزه گرفتـن همه شب نماز خواندن
هـمـه سالــه از پـی حـج، سفــر حجـاز کـردن
زمدینــه تا بـه کعبــه، سـر و پـا بـرهنــه رفتـن
 دو لـب از بـرای لبیکــ بـه گفتــه بـاز کـردن
 شب جمعـه هـا نخفتـن ، به خــدای راز گفتـن
ز وجــود بـی نیــازش، طلـب نیـــاز کــردن
به مساجـد و معابـد، همه اعتکاف کردن
ز ملاهـی و مناهی، همـه احتـراز کردن
به خدا قسم که کس را، ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن.....

 

 

.:: ::.



.چرا...؟...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : پنج شنبه 28 / 6 / 1398برچسب:, و 12:22 | +

چــرا آدمـــا نمیـــدونن بعضــــــــی وقتهــــا خـــــداحافـــــظ یعنـــــــی :


" نــــــــــــــــذار برم "



یعنـــــــی بــرم گــــردون


سفــــت بغلـــــم کـــن


...


ســـــرمو بچـــــسبـــون به سینــــه ت و


بگــــــو :


"خداحافــــظ و زهــــر مـــار


بیخــــــود کــــردی میگی خداحافـــــظ


مگـــــه میـــذارم بــــری؟!!



مــــــگه الکیــــــــه؟!!

 

 

 

 

 

.:: ::.



.یک دقیقه سکوت...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : پنج شنبه 28 / 6 / 1398برچسب:, و 11:22 | +

خدایا

 

یک دقیقه سکوت می کنم

 

به احترام پیرمردی که در آغوش همسرش

 

در حسرت نداشتن توان خرید دارویی فوت کرد....

 

 

 

 

 

 

.:: ::.



.آدم ها...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : پنج شنبه 28 / 6 / 1398برچسب:, و 10:36 | +

اعدامـــی لــحظه ای مـــکث کــرد و بـــوسه ای بر طنــاب دار زد

دادســتان گفت:

صـــبر کنید آقــای زنــــدانــی، این چــــه کـــاریست ؟!

زنــدانی خـــنده ای کــرد و گفت :

بیچـــاره طـــناب نــمیذاره زمـــین بیفتم ،

ولی آدم ها...

بدجـــور زمــینــم زدن...*

 

.:: ::.



.شکسته...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : جمعه 27 / 6 / 1398برچسب:, و 9:58 | +

ماه من *

 

دﻧﯿﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻧﯿﺎﯾﻢ ﻋﻮﺽ می کنی...؟


ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ...


ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﺪﺍﻧﻢ


ﺗﻮ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻨﯽ


ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﻡ...؟!

 

 

 

 

 

.:: ::.



.مرد و نامرد...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : چهار شنبه 25 / 6 / 1398برچسب:, و 17:35 | +

 

توی این دوره زمونه ای که یه پسر ۱۶ ساله


 با ۴۰ کیلو وزن


با یه ماشین شاسی بلند،


میشه مـرد رویاها ،


ما همون نامرد باشیم بـهتـره...*

.:: ::.



.متوجه شدی...؟!
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : سه شنبه 24 / 6 / 1398برچسب:, و 19:35 | +

یه لیوان از تو اون کابینته بردار

+ خب.

- پرتش کن زمین.

+ خب.

- شکست؟

+ آره.

- حالا ازش عذرخواهی کن.

+ ببخشید لیوان. منظوری نداشتم.

- دوباره درست شد؟

+ نه…

- متوجه شدی . . .!!؟؟؟

.:: ::.



.همه چی آرومه...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : دو شنبه 23 / 6 / 1398برچسب:, و 14:32 | +

ببخشید بابت این نوشته... اگه به کسی برخورد... معذرت

 

به سبک ترانه همه چی آرومه بخونیدش.....


ﺷﻠﻮﺍﺭﺍ ﮐﻮﺗﺎﻫﻪ، ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎ ﭼﺴﺒﻮﻧﻪ

ﺩﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﻟﯿﻠﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﺮ ﻣﺠﻨﻮﻧﻪ

ﻣﻦ چقد ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻢ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺁﺭﻭﻣﻪ...

ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎ ﭼﺴﺒﻮﻧﻦ، ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ

ﺑﮕﻮ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﭘﺎﺑﺮﺟﺎﺱ

ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺧﻂ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﭘﯿﺪﺍﺱ!

ﻣﻦ چقد ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺳﻮﻧﻪ

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮﯾﻨﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺍﺭﺯﻭﻧﻪ

ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺁﺭﻭﻣﻪ ﻏﺼﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ

ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺑﯽ میدن ﻭﺍﺳﻪ ﯼ ﺯﺍﯾﯿﺪﻥ!

ﻣﺎ چقد ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯿﻢ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺁﺭﻭﻣﻪ

ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﯿﮑﺎﺭﻩ؟ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﺤﺮﻭﻣﻪ؟

ﻏﻮﻝ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺭﻭ ﻏﻮﻝ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺧﻮﺭﺩ

ﻫﺮﭼﯽ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﻟﻮﻟﻮ ﺑﺮﺩ!

ﻗﺎﺿﯿﺎ ﺑﯿﮑﺎﺭﻥ ﺯﻧﺪﻭﻧﺎ ﺗﻌﻄﯿﻠﻪ

ﭘﺎﯾﻪ ﯼ ﻣﯿﺰ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻠﯽ ﻣﯿﻠﻪ

ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ ﺟﺰ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ

ﮐﺎﺭ ﻭﺍﻧﺖ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﭘﺮﺗﻘﺎﻝ ﺑﺮﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ!

ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﻟﯿﻠﯽ ﻭ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻧﯿﺴﺖ

ﺭﻭﯼ ﻫﯿﭻ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﻗﻄﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﻥ ﻧﯿﺴﺖ

ﻧﯿﺴﺖ ﺍﺻﻼً ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ، ﺳﺎﯾﺘﻬﺎ ﻓﯿﻠﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ

ﺗﻮﯼ ﻣﯿﺰ ﮔﺮﺩﺍ ﭘﺸﺖ ﻫﻢ ﺯﺭ ﺯﺭ ﻧﯿﺴﺖ! ...

.:: ::.



.رسم جالب...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : دو شنبه 23 / 6 / 1398برچسب:, و 14:24 | +

چه رسم جالبی است:

محبتت را می گذارند پای احتیاجت،

صداقتت را می گذارند پای سادگیت،

سکوتت را می گذارند پای نفهمیت،

نگرانیت را می گذارند پای تنهاییت،

و وفاداریت را پای بی کسیت،

و ...

 

آنقدر تکرار می کنند که

 

خودت باورت میشود که

 

تنهایی و بی کس و محتاج....!!!

 

.:: ::.



.نامه ای به یک فاحشه...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : دو شنبه 23 / 6 / 1398برچسب:, و 14:7 | +


اندیشیدن به تو رسم، و گفتن از تو ننگ است!


اما میخواهم برایت بنویسم

شنیده ام، تن می فروشی، برای لقمه ای نان!… چه گناه کبیره ای…!

میدانم که میدانی همه تو را پلید می دانند،

من هم مانند همه ام

راستی روسپی!

از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو،

زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیاورد رگ غیرت اربابان بیرون می زند !!

اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد

و یا شوهر زندانی اش آزادشود این «ایثار» است !

مگر هر دو از یک تن نیست؟

مگر هر دو جسم فروشی نیست؟

تن در برابر نان ننگ است…

بفروش ! تنت را حراج کن…

من در دیارم کسانی را دیدم

که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان

شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از دین .

شنیده ام روزه میگیری، غسل میکنی، نماز میخوانی، چهارشنبه ها نذر حرم

امامزاده صالح داری، رمضان بعد از افطار کار می کنی، محرم تعطیلی.

من از آن میترسم که روزی با ظاهری عالمانه، جمعه بازار دین خدا را براه

کنم، زهد را بساط کنم، غسل هم نکنم، چهارشنبه هم به حرم امامزاده صالح

نروم، پیش از افطار و پس از افطار مشغول باشم، محرم هم تعطیل نکنم...

 

.:: ::.



.و... این نیز...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : یک شنبه 22 / 6 / 1398برچسب:, و 18:11 | +

ماه*

...

نوازشگر خوبی نبوده ای؛

 

سفید شده...

 

تار مویی را که قسم خوردی

 

با دنیا عوضش نمیکنی . . .*

 

.:: ::.



.خودت باش...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : یک شنبه 15 / 6 / 1398برچسب:, و 10:17 | +

ماه...*

خودت باش...

خود خود خودت...

آن هایی که واقعاً دوستت دارند،

خود خود خودت را دوست دارند... نه...

 

.:: ::.



.سلام دوباره...*
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : چهار شنبه 11 / 6 / 1398برچسب:, و 20:24 | +

سلام دوستان گلم...

تو مدتی که نبودم انتظار داشتم حداقل اونایی

که تو لیست پیوندام بودن سری به اینجا می زدن...

اما... ای دریغ...

اومدم دوباره... که هر از چندی باشم...

شما هم باشین...

منتظرتونم...*

.:: ::.



.اشک من... برای شادمانی تو...
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : جمعه 1 / 6 / 1398برچسب:, و 16:19 | +

 

 

 تسبیحی بافته ام

نه از سنگ...

نه از چوب...

نه از مروارید...

بلور اشک هایم را به نخ کشیده ام ؛

تا برای شادمانی ات " دعا " کنم...*


.:: ::.



.ای زندگی...
نگارنده : حمید رضا در تاریخ : چهار شنبه 23 / 5 / 1398برچسب:, و 9:17 | +

 

کارگر خسته ای

سکه ای

از جیب کت کهنه و مندرسش

بیرون آورد تا صدقه دهد؛

ناگهان جمله ای روی صندوق دید

و منصرف شد :


" صدقه ،

عمر را زیاد می کند "...*

 

.:: ::.



صفحه قبل 1 ... 12 13 14 15 16 ... 20 صفحه بعد

.

قالب وبلاگ

Free Template Blog

قالب بلاگفا

قالب پرشین بلاگ

قالب میهن بلاگ

قالب جوان بلاگ

قالب ایران بلاگ

قالب رویا بلاگ

قالب پرشین بلاگ

قالب بلاگ وب

حرفه ای ترین قالب های وبلاگ

ابزار وبلاگ نویسی

مرجع راهنمای وبلاگ نویسان

سفارش طراحی اختصاصی قالب وبلاگ

*حمید رضا زاهدی*